ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺗﺮﺍﻧﻪ ﻣیخوﺭﺩ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ ،
ﯾﺎﺩﻡ ﺁﺭﺩ ﮐﺮﺑﻼﺭﺍ، ﺩﺷﺖ پر ﺷﻮﺭ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ،
خدا رسوندمون به کربلا اونم پنج شنبه عصر....چه غوغایی...چه شوری ...چه حالی...هر طوری بود خسته و خاکی بعد نماز مغرب و عشاء ،در اون ازدهام جمعیت رسیدیم به حرم ارباب حسین علیه السلام و از بیرون حرم خیره به گنبد و بارگاه حضرت عشق...ولی حتی از دور گنبد و گلدسته سیّد هاشمی حضرت قمربنی هاشم ابالفضل علیه السلام رو ندیدیم و.....این توی دل ما موند.....ای وای.... آخه چند ساعت بیشتر تو کربلا نموندیم .... حسرت دیدن حرم حضرت عباس علیه السلام توی دل ما مونــــد....
دیدگاهها (۲)
مهدی
۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۲:۳۷
پاسخ:
۲۸ آذر ۹۳، ۱۳:۵۵
مهدی
۰۶ دی ۹۳ ، ۱۳:۴۱
پاسخ:
۶ دی ۹۳، ۱۸:۱۴