قدیم به موج وبلاگی "ابد والله ما ننسی خمینی... "
.
.
.
به شما مدیونم..
شِتایِ دیر پای این روح کهنه ی من،با بذر کلماتتان به گُل بارانِ بهاران بدل شد؛ چونان خونی نو زیر پوستِ سیاستِ آفت زده ی زمان پدرانمان.
به شما مدیونم...
بگذار همه ی خرده گیران در مشاجره ی مطول بیهوده ی خود بمانند و من...و من غرق چشمهایت،و کلماتت و مکتبت و قیام(ت)ی که به پا کردی
که گویند،
هر پایان،آغازی ست...
صاحبان گهواره ها نقش بی بدلیلی در تاریخ دارند! درست از زمانی که گهواره ی موسی را به نیل سپردند تا در مسیر تاریخ نقش کاخ فرعون زمان را بر آب کند تا به دشت بی آب کربلا برسد و قطره های خون سرباز درون گهواره ی حسین علیه السلام کنکره های عرش را متبرک کند و نیل حادثه همچنان جاری باشد تا آنجا که سربازان خمینی از گهواره ها برخاستند و طاغوت زمان را زیر قدم هایشان در کوچه ها و خیابان های شهر به پستوی بدنامی فرستادند! در خاطر تاریخ هست که سربازان روح الله با بازوان خسته برگشته از جنگ چطور مستانه پیکر بی جان حضرت جان را تا جوار فرزندان خلفش تا نزدیکی های عرش بدرقه کردند...حالا در بیست و پنج سالگی عروج ملکوتی خمینی کبیر چشم ها بازهم به سمت صاحبان گهواره هاست!! تا صاحبان رشید امروزشان باقدم های استوار خود باز هم چشم تاریخ را شاهد بگیرد که جوانان امروزعاشقانه تر بی آنکه پیر مراد را ببینند مرید اویند. و بر همان عهدی که پدرانشان بستند،هستند. .
.
.
.
.
و زمین زیر گام های فرزندان روح الله به یاد خواهد آورد که وقت مهیا شدن برای ظهور است....
چشم انتظار قلم هایتان پیش از قدم هایتان برای شرکت در موج وبلاگی « ابد والله ما ننسی خمینی... » هستیم ...
برگرفته شده از http://rochak.blog.ir/
دیدگاهها (۱)
خانم الفــــ
۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۲۷
پاسخ:
۱۴ خرداد ۹۳، ۱۵:۵۰
بزرگوارید...