💠 چرا پرفسور درخشان میگویند اقتصاد اسلامی را باید در امتداد اندیشه امامین انقلاب جستجو کنیم؟
مهمترین و ریشهایترین سوال در علوم اجتماعی این است که: وضع عادلانه کدام است.
هیچ سوالی ما قبل از این سوال وجود ندارد.
هر کسی هم در علوم اجتماعی حرفی زده در حقیقت در پاسخ به همین سوال بوده است؛ از کانت و جان استوارت میل تا مارکس و هایک و دیگران.
یعنی هر کدام از اندیشمندان بر اساس نظریه عدالت خودشان، به سوالاتی در حوزههای مختلف پاسخ دادهاند.
یکی راه را در دولتی کردن اقتصاد دیده مثل مارکس. یکی راه را در بازار و حذف کامل دولت دیده مثل هایک. یکی هم مثل امام و شهید بهشتی و بزرگان انقلاب گفتند نه شرقی نه غربی!
راه در سپردن همه چیز به "مردم" است.
نه حاکمیت سرمایهداران
نه دولتها
هیچکدام حاکم بر امورات مردم نباید باشند. فلذا در اصل ۴۳ قانون اساسی برخلاف تفکرات مارکسیستی و لیبرالیستی آمده است که ابزار تولید در اختیار "همه مردم" قرار بگیرد، طوری که نه دولت تبدیل به یک بنگاه بزرگ شود نه ثروت در دست سرمایهداران بچرخد.
اتفاقا اگر قرار باشد بگوییم دیدگاه هایک به کدام نزدیکتر است به همین اصل ۴۳ قانون اساسی شبیه است.
چون میگوید دولت و سرمایهداران کنار بروند و خود مردم بر امورات خود حاکم باشند. و عجیب این است که دکتر غنینژاد چنین اصلی را کمونیستی میداند. در حقیقت ایشان نه اسلام را میشناسد نه کمونیسم را و نه حتی نئولیبرالیسم را!
اما قانون اساسی در طول زمان نیاز به شرح و تفسیر مجتهد جامع الشرایط دارد. به ولیّ جامعه که بگوید اکنون به سمت خودکفایی برویم یا نه. به سمت رابطه با آمریکا برویم یا نه. به سمت کوچک کردن دولت برویم یا نه.
اتفاقا اینجا جاییست که اقتصاددان باید سکوت کند. مگر اقتصاددان نمیگوید من حرف ایدئولوژیک ندارم؟! چه شد؟! یکدفعه نمودارها را کنار گذاشتید و یک لیبرال معتقد شدید؟
به علت پیوسته بودن سیاست، اقتصاد، فرهنگ و بقیه مسائل مربوط به حکمرانی امکان ندارد کسی جز ولی جامعه بتواند در راهبردهای کلان اقتصادی جامعه نظر جامع و مانع بدهد طوری که بتوان نام آن را "اسلامی" گذاشت.
یعنی معنا ندارد مسیر حرکت جامعه به سمت ایدهآل اسلامی را یک اقتصاددان لیبرال تعیین کند. این حقیقتا مضحک است که بر اساس نظرات لیبرالها بخواهیم تنظیم امور اقتصادی مسلمین انجام دهیم.
فلذا این نکته بسیار دقیق است که اگر قرار است اقتصاد ما به سمت تحقق عدالت با قرائت اسلامی پیش برود باید نگاه کنیم به فهم امام جامعه از عدالت. وگرنه معاویه هم میگفت من عدالتخواهم! اما حق با علی (ع) بود.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.