.
من به خون لبت ای دوست گرفتار شدم ...
حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم ...
.
در حسینیه ارباب شبی خوابم برد ...
صبح پشت در یک میکده بیدار شدم ...
.
چه شبی بود که از بین دو انگشت شما ...
ناگهان با خبر از عالم اسرار شدم ...
.
شال خوشبوی تو سبز و علم دوش تو سبز ...
دام همرنگ زمین بود گرفتار شدم ...
.
بچه بودم که اباالفضل شفا داد مرا ...
تا قیامت به اباالفضل(ع) بدهکار شدم ...
.
خلق در روضه گرفتند برات عتبات ...
من بیچاره ولی دیر خبر دار شدم ...
.
رشته بر گردنم افکنده ای و در پی تو ...
هر شب اواره هر کوچه و بازار شدم ...
.
کربلا اوج عزا بود ولی چون زینب(س) ...
از بلایای پس از شام عزادار شدم ...
.
من از آن روز که در بند توأم آزادم ...
نوکر فاطمه و حیدر کرار شدم ...
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.