به خیال بعضی ها،ما بی خبریم...
از وقتی که دکتر نیست ، بعضی ها چه سرخوش و ...شده اند...چه تَشتَکی(بابا در نوشابه را می گویم!!!) برای هم باز می کنند... انگار ارث پدریشان غصب شده بود...همه می گویند که زیر کاسه نیم کاسه ای هست ولی مَنِ نیم من می گویم زیر کاسه یک دیگ هست!!! کم کم حساب کتاب جور در نمی آید، یعنی :
5=2 * 2
خدا کند که ششتا نشود...
وگاهی هم فکر می کنم که این مطلب هم دور از انتظار نیست یعنی:
4=8/2
آنوقت رکورد شکسته می شود!!!
سربسته بود ببخشید،ولی چه کنیم دیگر...
بچه حزب اللهی وقتی می میرد،تازه زنده می شود...
به گزارش پایگاه خبری- تحلیلی "خیبرآنلاین"، شهید خلیلی که دوسال با جراحت های ناشی از اقدام اخلاقی خود در دفاع از ناموس مسلمانان دست و پنجه نرم می کرد و در همه این دوران با بی مهری اکثر مسئولان پرمدعا مواجه شده و نوعی سکوت رسانه ای اختیار کرده بود، اما پس از شهادتش، تبدیل به سمبل جوانان انقلابی شده است.
در برهه ای که بسیاری می کوشند با بزک کردن استکبار و پاشیدن رنگ روشنفکری غربی به نمای جامعه، فضای بی بندوباری و هرزه گری و بی اخلاقی را در شهرهای کشورمان ترویج دهند، خون ریخته شده
دومین شهید ناهی از منکر ˈمسعود مددخانیˈ
پیکر مطهر ˈمسعود مددخانیˈ دومین شهید ناهی از منکر در سال جاری مظلومانه و بدون حضور مسوولان کشوری و استانی، در منطقه ستارخان تهران تشییع شد.
این شهید ناهی از منکر بر دستان اقشار مختلف جامعه اعم از بسیجیان، سپاهیان از محل سکونتش در خیابان استوار منطقه ستارخان به سمت قطعه صالحین بهشت زهرا (س) تشییع شد.
جانباز بسیجی آمر به معروف و ناهی از منکر «مسعود مددخانی» روز شنبه هفته جاری بعد از تحمل 19 سال درد و رنج در بیمارستان بقیه الله تهران دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت .
شهید مددخانی در سال ۱۳۷۴ در حین اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر با اراذل و اوباش منطقه فلاح در ساختمان در حال احداث درگیر شده و توسط این افراد بعد از ضرب و شتم از بالای ساختمان سقوط کرد و دچار ضایعه نخاعی شد.
وی در طول این سال ها ۴ بار مورد عمل جراحی قرار گرفت و در نهایت روز شنبه هفته جاری در سن ۴۷ سالگی به شهادت رسید.
سومین روز درگذشت این ناهی از منکر روز پنجشنبه هفته جاری ( ۲۱ فروردین) ساعت ۱۶ تا ۳۰/۱۷ دقیقه در خیابان ستارخان – سه راه تهران ویلا – سالن محراب برگزار می شود.
نامه شهید علی خلیلی به رهبری 15روز قبل ازشهادت...
سلام آقا جان!
امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…
من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی!من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است.آقاجان!بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟؟رهبرم!جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.آقا جان!من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.
بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت
سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی
گروه 1-5
توافق نامه ژنو، گروه 1+5 ، خانم اشتون، شام کاری و ................!!
انقدر خودتان را با این چیزها مشغول کردید که از گروه 1-5 (سربازان ربوده شده)غافل شدید.
انقدر به کشورهای اروپایی پرداختید که از کشور همسایه ،پاکستان غافل شدید.
شاید کشور های اروپایی برای ما مهم تر از کشور های همسایمان هستند.!!
مولوی عبدالحمید سبب آزادی چهار سرباز وطن شد شاید این خودش حربه دشمن باشد تا بعد با طرح سوال هایی باعث تفرقه بین شیعه و سنی شود؟؟
بهتر نبود تا با کمی صبر به این موضوع بپردازید.
چندی از این سوال های مطرح شده را مطالعه کنید.
۱-(واسطه گری مولوی عبدالحمید و ارسال نماینده برای رایزنی جهت آزادی گروگان ها از سوی این گروهک تروریستی، نه تنها رسمیت دادن به جیش العدل محسوب می شود بلکه مشخص نیست اساسا وی به چه علت و از چه طریقی با اعضای این گروهک خطرناک تروریستی رابطه دارد؟)
۲-(اگر وی بالاخره توانست با رایزنی با گروهک تروریستی جیش العدل، 4 نفر از سربازان ایرانی را آزاد کند چرا زودتر از این پتانسیل و اثرگذاری خویش بر نیروهای تروریستی و تکفیری استفاده نکرد تا جمشید دانایی فرد جانش را در راه اقدامات وحشیانه تروریست ها از دست ندهد؟)
۳-(روزنامه جمهوری اسلامی
مجاهدت و تلاش
شکست یک ملت آنوقتى اتفاق مىافتد که معتقد بشود که نمیتواند کارى انجام بدهد
اگر از عوامل معنوى و آنچه خداى متعال وعدهى آن را به مؤمنان و مجاهدان راه حق داده است هم صرفِنظر کنیم، بر حسب قوانین عادى زندگى جوامع بشرى، هر جامعهاى عزتش، قدرتش، آبرو و حیثیتش، هویتش بستگى دارد به مجاهدت و به تلاش. با تنبلى و تنآسایى، هیچ ملتى نمیتواند مقام شایستهاى را در میان ملتهاى عالم یا در تاریخ پیدا کند.
آنچه که ملتها را، هم در تاریخ و هم در دوران خودشان، در میان ملتهاى عالم سربلند میکند، مجاهدت است، تلاش است. این تلاش، البته شکلهاى گوناگونى دارد؛ هم تلاش علمى، هم تلاش اقتصادى، هم تلاش به معناى تعاون اجتماعى میان افراد، همه لازم است؛ اما در رأس همهى این تلاشها، آمادگى براى جانفشانى است که یک ملت را در میان ملتها سرافراز میکند. اگر در میان هر ملتى کسانى وجود نداشته باشند که آماده باشند از جان خود، از راحت خود، در راه رسیدن به آرمانها صرفِنظر کنند، آن ملت به جایى نخواهد رسید. کارى که انقلاب براى ما مردم ایران انجام داد، این بود که این راه را در مقابل ما روشن کرد؛ آحاد ملت ما فهمیدند و احساس کردند که باید در راه آرمانهاى بلند، مجاهدت کنند و در مقابل دشمنان این آرمانها بایستند؛ و ایستادند.
دشمنان میخواهند قضیهى دفاع مقدس از یادمان برود، فداکارىها از یادمان برود، شخصیتهایى را که در این فداکارىها نقش آفریدند یا نشناسیم یا از یاد ببریم، اینجور میخواهند. بعضى میخواهند آن دوران را تخطئه کنند، آن آدمها را تخطئه کنند، آن جهتگیرى را و آن مسیر را که امام بزرگوار و حکیم و بندهى بصیر الهى آن مسیر را معین کرده بود تخطئه کنند؛ براى اینکه میدانند که هر ذرهاى و هر نقطهاى از این حوادث، براى ملت ایران فراموش نشدنى است و تأثیرات بزرگِ سازندهاى دارد.
بیانات در یادمان شهدای شرق کارون۱۳۹۳/۰۱/۰۶
قیمت فرار از گناه...
در تاریخ ۲۰ مهرماه سال ۶۵ جوانی به نام امین ، نامه ای برای مجله ی زن روز می نویسد و داستان عجیب زندگی خود را بازگو می کند:
نامه ی اول:
پسری ۱۷ ساله هستم و در خانواده ای مرفه و ثروتمند زندگی می کنم. پدرو مادرم هر دو پزشک هستند و از صبح زود تا پاسی از شب را خارج از منزل سپری می کنند.
آنقدر مشغله ی کاری شان زیاد است که اصلا از خودشان نمی پرسند تنها فرزندشان ( من ) کجا هستم ؟ چکار می کنم ؟ با چه کسی رفت و امد دارم؟... تنها کاری که آنها برایم کردند این بود که برای رفع مشکل تنهایی ام در خانه ، دختر خاله ام ( که همسن خودم می باشد ) را به سرپرستی پذیرفتند ، تا تنهایی ام را پر کند. غافل از اینکه این آغاز مشکلات من بود. یکسال است که دختر خاله ام به خانه ی ما آمده و مدام با پوشیدن لباسهای ناجور و آرایش های بد، از من
تا مرز گناه رفت ولی به عشق مولا علی(ع)...
حکایتی خواندنی درباره توبه یک جوان ایرانی که حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان آن را در کتاب خود با نام”داستانهای عبرتآموز” اینگونه ذکر کردهاند.
براى تبلیغ به بندرعباس ، مرکز استان هرمزگان رفته بودم ، شب جمعه آخر مجلس بناى قرائت دعاى کمیل بود . من دعاى کمیل را از حفظ در تاریکى مطلق مى خوانم و از این نظر شرکت کنندگان حالى خاص دارند . لحظاتى قبل از شروع کمیل ، جوانى در حدود بیست ساله که او را تا آن زمان ندیده بودم نامه اى به دستم داد . پس از کمیل به خانه برگشتم ، آن نامه را
عمامه های انگلیسی
آجرک الله یا بقیة الله...
هجوم به خانه فاطمه علیه السلام
هجوم به خانه فاطمه علیه السلام
نمی دانم ماجرای حملهٔ اهل سقیفه به خانهٔ حضرت زهرا علیه السلام چگونه بگویم؟! با یادآوری آن روزهای هولناک دلم می لرزد.اما بگذارید از حساس ترین صحنه های آن روز بگویم که عمر همراه خالد و قنفذ و عده ای از یارانش پشت در خانه آمدند و در را به شدت کوبیدند.
من خدمتکار این خانه بودم و باید خود را سپر بلا می کردم.این بود که پیش از همه خود را پشت در رساندم و گفتم: کیستی؟ پاسخ داد:
به علی بگو:«سخنان باطل خود را رها کن و برای طمع در خلافت با نفس خود لجاجت مکن! امر خلافت برای تو نیست، بلکه برای آن شخص است که مسلمانان انتخاب کرده اند و بر اواتفاق نظر دارند»!!
من که از گستاخی و
12فروردین 58 چه خبر بود؟!
در روز ۱۲ فروردین نتایج اعلام شد و این روز را روز جمهوری اسلامی نامیدند. طبق اعلامیه دولت موقت، در رفراندم 20 میلیون و 288 هزار تن (98 و دو دهم درصد آراء) به حذف سلطنت و برقراری نظامی اسلامی «بله» و 241 هزار تن «نه» گفته بودند.
برگه رایگیری چه شکلی بود؟
برگه رای، دوقسمتی بود و
دریاب!!مصیبت دیدگان بنی هاشم را...
نمی دانم چه بگویم،زداغ لاله بگویم یا که از فراق یار بگویم ...
یاد آن لحظه که مادر به پشت در با دلی شکسته و مجروح فِتاده بود و جانسوز آه می کشید ...
به یقین صدایی می گفت که "الّلهم عجل لولیک الفرج""...
شهید امر به معروف
علی خلیلی جانباز نهی از منکر ساعت ۱۹ روز یکشنبه بر اثر بیماری طولانی پس از جراحات وارده، دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نایل شد.
شهید خلیلی از مربیان موسسه بهشت تهران ۲۵ تیر ماه سال ۱۳۹۰ در حین بازگشت از هیئت به همراه چند نفر از دانش آموزان خود، به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
وی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از ۱۵ دقیقه در خون خود میغلتید.
فردا (سه شنبه) ساعت ۹:۳۰ صبح پیکر شهید خلیلی از مسجد فاطمه زهرا(س) در نارمک به سمت مسجد النبی(ص) تشیع خواهد شد؛ همچنین ساعت ۱۱ صبح در مسجد النبی نارمک آیت الله صدیقی نماز را بر پیکر شهید علی خلیلی خواهد خواند و پس از آن پیکر شهید به سمت بهشت زهرا تشییع و در قطعه شهدا به خاک سپرده می شود.
در باغ شهادت باز باز است...
سخن نویسنده:
خوشا به سعادتش، در روزگاری که اکثر ما عادت کردیم به سکوت در مقابل این همه بی عفتی و بی حیایی وبسیاری از زیر پا گذاشتن ارزش های اسلامی و خاموش از کنارشان رد شدیم تو شهید بزرگوار نه تنها خاموش نبودی بلکه به جدیت با آن شروران برخورد کردی، تا این که همزمان با ایام شهادت مادر، تو سرباز ولایت نیز به شهادت رسیدی.
جان ما...
آخرین مطلب
- دیدار رئیس جمهور با آیت الله العظمی جوادی آملی
- اصابت پهپادهای حزبالله به پایگاه نشریم حیفا
- شام آخر، با هنرمندی حزب الله لبنان
- لیلا شریفیان
- هرتزی هالوی کشته شد
- جمعه نصر
- رونمایی از میدان موشک در کرانهی باختری
- گوشه ای شادی مردم غذه در شب وعده صادقه 2
- اهداف جدید موشک های ایرانی در خاک فلستین اشغالی
- مجموعه فیلم های جذاب وعده صادقه 2